اولین روز مهد...
اولین روزی که داشتم بعد از تعطیلات تابستونی می رفتم مهد خیلی خوشحال بودم لباسام رو خودم انتخاب کردم و پوشیدم مامانی از پسم برنیومدم ما اینینم دیگه!!! راستی پاپوشام روهم پوشیده بودم چون کفشام پام نشد در آوردمشون حیف شد کلی برا پوشیدنشون زحمت کشیده بودم! اینم شیرین کاری اون روز بود.... این یه روز دیگه و مهد رفتنی... ...
نویسنده :
بابای حديث
23:20